آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟!
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند...
آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟
شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: "بله او خلق کرد"
استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست , خدا نیز شیطان است"
شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.
شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته"
شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.
مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد."
شاگرد ادامه داد: "استاد تاریکی وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد."
در آخر مرد جوان از استاد پرسید: "آقا, شیطان وجود دارد؟"
استاد زیاد مطمئن نبود. پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست."
و آن شاگرد پاسخ داد: " شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید.
نام آن مرد جوان: آلبرت انیشتن!!!
اشتغال زایی
جورج بوش تعهد کرده است که برای 14 میلیون نفر ایجاد شغل بکند.
- 13 میلیون نفرشان کمدین هستند.
این پسر کیست؟
یک روز جورج بوش میهمان ملکه انگلیس بود. او از ملکه درباره رمز موفقیتش در سلطلنت سووال کرد و ملکه گفت:« من سعی می کنم اطرافیانم را از میان افراد باهوش انتخاب کنم.»
« چطور این کار را می کنید؟»
« با یک سووال ساده.»
در این موقع ملکه به تونی بلر تلفن زد و از او پرسید:« پدر تو یک پسر دارد. مادرت هم یک پسر دارد. این پسر برادرت نیست. پس این پسر کیست؟»
تونی بلر جواب داد:« این پسر خود من هستم.»
جورج بوش که از این کار ملکه خیلی ذوق کرده بود، در بازگشت رامسفلد را احضار می کند و همین سووال را از او می پرسد. رامسفلد چند دقیقه فکر می کند و به نتیجه نمی رسد و از بوش می خواهد که چند روز به او فرصت بدهد. بعد از تشکیل چندین جلسه باز هم به نتیجه نمی رسد. ناچار به کالین پاول زنگ می زند و از او می پرسد. کالین پاول می گوید:« خوب معلوم است احمق جان، این پسر خودمم.»
رامسفلد با خوشحالی به نزد بوش می رود و می گوید:« جواب را پیدا کردم. این پسر کالین پاول است».
جورج بوش می گوید:« نه احمق جان، این پسر تونی بلر است»
سخت ترین سال های زندگی بوش
سه سال سخت زندگی بوش کدام است؟
- سه سال دوره راهنمایی.
بازدید از مدرسه ابتدایی
جورج بوش در بازدید از یک مدرسه ابتدایی، وارد یک کلاس می شود و به بچه ها می گوید که می توانند هر سووالی دارند از او بپرسند.
یک پسر بچه دستش را بلند می کند. جورج بوش می پرسد:« اسمت چیه، کوچولو؟»
« اسمم بیلی است و سه تا سووال دارم»
« سووال هایت را بپرس عزیزم.»
« اول، چرا سلاح کشتار جمعی در عراق پیدا نشد؟ دوم، چرا با وجود اینکه رای الگوربیشتر بود، شما رئیس جمهور شدید؟ سوم، چرا بن لادن پیدا نشد؟»
همان لحظه زنگ تفریح می خورد و جورج بوش می گوید که بعد از زنگ تفریح به سووال و جواب ادامه می دهد. بعد از زنگ تفریح یک پسر بچه دیگر دستش را بلند می کند. جورج بوش از او می پرسد:« اسمت چیه، کوچولو؟»
« اسمم جانی است و پنج تا سووال دارم. اول، چرا سلاح کشتار جمعی در عراق پیدا نشد؟ دوم، چرا با وجود اینکه رای ال گوربیشتر بود، شما رئیس جمهور شدید؟ سوم، چرا بن لادن پیدا نشد؟ چهارم، چرا زنگ تفریح بیست دقیقه زودتر خورد؟ پنجم، بیلی کجاست؟»
باهوش ترین رئیس جمهور دنیا
هواپیمایی درحال سقوط بود و یک چتر نجات کم بود، بنابر این یک نفر باید فداکاری می کرد. زین الدین زیدان یک چتر بر داشت و گفت:« من بهترین فوتبالیست جهان هستم و باید نجات پیدا کنم » این را گفت و پرید.
برد پیت هم یک چتر دیگر بر داشت و گفت:« من محبوب ترین هنرپیشه جهان هستم و باید نجات پیدا کنم.» این را گفت و پرید.
جورج بوش هم یک چتر بر داشت و گفت:« من باهوش ترین رئیس جمهور دنیا هستم و باید نجات پیدا کنم.» این را گفت و پرید.
فقط دو نفر در هواپیما مانده بودند. یک پسر بچه نه ساله و پاپ ژان پل دوم. پاپ گفت:« فرزندم. من عمر خودم را کرده ام و آینده پیش روی تو است. بیا این چتر را بردار و خودت را نجات بده.»
پسر بچه گفت:« احتیاجی نیست. اون آقاهه که می گفت باهوش ترین رئیس جمهور دنیاست، با کوله پشتی مدرسه من پرید بیرون.»
رادیوی هوشمند
خانمی یک ضبط صوت هوشمند برای ماشینش خریده بود. مثلا وقتی می گفت " کلاسیک" رادیو به کانال موزیک کلاسیک می رفت یا وقتی می گفت "راک" ، رادیو روی کانال موزیک راک تنظیم می شد.
یک روز که درحال رانندگی بود، یک ماشین دیگر می پیچد جلوش و زن داد می زند:« احمق بی شعور!» همان موقع از رادیو کنفرانس مطبوعاتی جورج بوش پخش شد.
جنگ جهانی سوم
شبی جورج بوش و تونی بلر به بار رفته بودند و سرگرم گفتگو بودند. یک نفر کنارشان نشست و پرسید که دارند راجع به چه موضوعی حرف می زنند.
جورج بوش گفت:« ما داریم جنگ جهانی سوم را طراحی می کنیم و قصد داریم پانزده میلیون مسلمان و یک دندانپزشک را بکشیم»
مرد پرسید:« برای چی می خواهید یک دندانپزشک را بکشید؟»
جورج بوش روی شانه بلر زد و گفت:« دیدی گفتم هیچکس راجع به کشتن پانزده میلیون مسلمان ها سووال نخواهد کرد.»
ورود به بهشت
انیشتین، پیکاسو و جورج بوش با وجود چند دهه اختلاف در سالروز مرگ شان به دروازه بهشت رسیدند. انیشتین زودتر از بقیه بالا رفت و به سن پیر گفت:« من انیشتین هستم»
سن پیر گفت:« ثابت کن» انیشتین هم از او خواست یک تخته سیاه و یک قطعه گچ به او بدهد. گچ و تخته سیاه فورا حاضر شد و انیشتین فرمول نسبیت را روی تخته سیاه نوشت و سن پیر گفت:« آقای انیشتین! به بهشت خوش آمدید.»
بعد از انیشتین، پیکاسو بالا رفت و به سن پیر گفت که کیست و سن پیر از او خواست که ثابت کند پیکاسو است. پیکاسو هم نقاشی معروفش گوئرنیکا را روی تخته سیاه کشید و به بهشت رفت.
نوبت به جورج بوش رسید. به سن پیر گفت:« من جورج بوش هستم.»
سن پیر گفت:« ثابت کن جرج بوش هستی، همانطور که انیشتین و پیکاسو همین کار را کردند»
جورج بوش پرسید:« انیشتین و پیکاسو چه کسانی هستند؟»
سن پیر در بهشت را باز کرد و گفت:« به بهشت خوش آمدی، جورج!»
دیک چنی
یک روز جورج بوش به دیک چنی می گوید که از این همه جوک که درباره حماقتش ساخته می شود، خسته شده و دیگر تحمل ندارد. دیک چنی می گوید:« شما نباید خودتان را ناراحت بکنید قربان. همه جا پر از احمق است و همین احمق ها برای شما جوک می سازند. بیایید تا نشانتان بدهم.»
چنی دست جورج بوش را می گیرد و به خیابان می روند و دیک چنی یک تاکسی می گیرد و به راننده تاکسی می گوید:« برو به خیابان نیکل شماره 29 . می خواهم بدانم که من در خانه هسنم یا نه.»
راننده تاکسی بدون اینکه حرفی بزند به خانه دیک چنی می رود. وقتی پیاده شدند دیک چنی به بوش می گوید :« بفرمایید. دیدید چه احمقی بود.»
بوش می گوید:« آره، می تونستی از موبایلت به خونه زنگ بزنی.»
رویای بوش
یک روز صدام به بوش زنگ می زند و می گوید:« جورج دیشب یک رویای زیبا دیدم. خواب دیدم که برج های دوقلو دوباره ساخته شده و نیویورک از همیشه زیبا تر است و روی هر ساختمان بلند یک پرچم بود.»
« روی پرچم چی نوشته بود؟»
« نوشته بود: الله اکبر»
« اتفاقا من هم دیشب خواب بغداد را دیدم که تمام ساختمان ها دوباره ساخته شده بود و بغداد حتی از زمان قبل از جنگ هم زیباتر شده بود. و روی همه ساختمان ها یک پرچم بود.»
« روی پرچم ها چی نوشته شده بود؟»
« نمی دانم. آخه بلد نیستم عبری بخوانم»
جنگ ستارگان
در یک جلسه، یکی از وزرای عرب از بوش پرسید:« چرا در جنگ ستارگان هیچ شخصیت عربی وجود ندارد؟»
جورج بوش می گوید:« چون داستان فیلم در آینده می گذرد.»
گروگان گیری
یک شب پسری در بزرگراه های آمریکا مشغول رانندگی بود که با ترافیک شدیدی متوقف شد. همانطور که در ماشین نشسته بود، یکی به پنجره ماشین زد. شیشه را پایین کشید و پرسید:« چه خبر شده است؟»
« جورج بوش را گروگان گرفته اند و یک میلیون دلار برای آزادی اش خواسته اند و گفته اند که اگر پول را جمع نکنیم، او را آتش می زنند.»
« چقدر جمع کرده اید؟»
« حدودا بیست لیتر»
از آنجا که در یکی از شبکههای خبری اعلام شده که یک سیارک به سمت زمین در حال حرکت است و ممکن است از لایههای جوی عبور کرده و به زمین اصابت کند ــ با احتمال 6000/1 ــ عواقب احتمالی برخورد این سیارک با نقاط مختلف جهان به شرح ذیل پیشبینی میگردد:
هندوستان؛ بالیوود اعلام کرد؛ سیارک فرود آمده حامل خواهر آمیتا باچان بوده که در یک آدم ربایی به سیاره مزبور انتقال داده شده و از یک سال پیش یکه و تنها آنجا زندگی میکرده . بالیوود همچنین اعلام میکند؛ این دختر که نخواست نامش فاش شود قرار است هفته آینده با آمیتاباچان ازدواج! کند.
آمریکا؛ جرج بوش اعلام کرد؛ این انفجار حاصل یک عملیات انتحاری بوده، که توسط طرفداران صدام و با همکاری القاعده صورت گرفته و سیارکی در کار نبوده به همین خاطر ما باید به سوریه حمله کنیم.
عربستان؛ وزارت نفت این کشور اعلام کرد؛ بر اثر این برخورد شدید یک چاه نفت جدید ایجاد شده که از آن "بنزین" فوران میکند. بعلت خداداد بودن این نعمت، ملک عبدالله تصمیم گرفت بنزینهای این چاه را به قیمت 50 دلار به اسراییل بفروشد و درآمد حاصله را به ملت مظلوم فلسطین کمک کند.
چین؛ مردم چین با بازسازی مجدد همین سیارک ولی بسیار ارزانتر و صادر کردن آن به کهکشان، باعث ورشکسته شدن همهی سرمایهدارهای کهکشان راه شیری شدند.
اسراییل؛ چون ارتش اسراییل اشخاص را با اندازهی سنگ پرتاب شده شناسایی میکند، به این نتیجه میرسد که این سنگ را خود حضرت داوود پرتاب کرده، لذا در محل برخورد، کنیسهای برای عبادت و ذبح قربانی(کودکان فلسطینی) میسازد.
ایران؛ وزارت امور خارجه شایعه اخیر را مبنی بر اینکه صدای انفجار، حاصل از آزمایشات هستهای ایران در "بندر! قزوین" در 60کیلومتری استان! "نمک آبرود" است را به شدت تکذیب کرده و آن را شوخی آوریل آمریکاییها اعلام میکند.
ترکیه؛ نخست وزیر ترکیه اعلام کرد: این سنگ هم سنگ دیگری است که اروپا جلوی پای ترکیه انداخته تا کشورش به اتحادیه اروپا نپیوندد. لذا با پیشنهاد 100میلیون دلاری به حسین رضازاده برای پذیرش تابعیت ترکیه و برداشتن این سنگ از وی کمک میخواهیم.
آلمان؛ بر اثر برخورد این سیارک در منطقه یهودینشین آلمان، و بحران ایجاد شده، وزارت خارجه این کشور اعلام کرد: امسال جام جهانی! برگزار نمیشود و برای جبران این مظلومیت یهودیها، اسراییل بدون برگزاری مسابقه به عنوان قهرمان جام معرفی میشود.
فرانسه؛ بعلت وجود یک لایهی سیاه در جدارهی خارجی این سیارک، طبق حکم دادگاه قانون اساسی فرانسه، این لایه حجاب اسلامی به شمار آمده و فرود آن در خاک فرانسه نوعی ترویج دین محسوب شده و در هیچ جای فرانسه اجازه ورود به این سیارک داده نمیشود، لذا این سیارک به کهکشان خودش عودت داده شد.
خلیج همیشه فارس؛ بر اثر برخورد این سیارک در خلیج فارس جزیرهی جدیدی ایجاد شد که بلافاصله کشور امارات متحده با ارایه مدارک کاملا مستند و قوی ثابت کرد که این جزیره از 500 سال پیش متعلق به این کشور بوده است
در دانشگاه استنفورد ، استاد در حال شرح دادن مفهموم بازاریابی به دانشجویان خود بود
شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی مستقیم
شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه : " اون پسر ثروتمندیه ، باهاش ازدواج کن" ، به این می گن تبلیغات
شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین ، فردا باهاش تماس می گیرین و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی تلفنی
شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله کراواتتون رو مرتب می کنین و میرین پیشش ، اون رو به یک نوشیدنی دعوت می کنیین ، وقتی کیفش می افته براش از روی زمین بلند می کنین ، در آخر هم براش درب ماشین رو باز می کنین و اون رو به یک سواری کوتاه دعوت می کنین و میگین : " در هر حال ،من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این میگن روابط عمومی
شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین که داره به سمت شما میاد و میگه : "شما پسر ثروتمندی هستی ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این می گن شناسایی علامت تجاری شما توسط مشتری
شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، بلافاصله اون هم یک سیلی جانانه نثار شما می کنه ، به این میگن پس زدگی توسط مشتری
شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفی می کنه ، به این می گن شکاف بین عرضه و تقاضا
شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که حرفی بزنین ، شخص دیگه ای پیدا می شه و به دختره میگه : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" به این میگن از بین رفتن سهم توسط رقبا
شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که بگین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، همسرتون پیداش میشه ، به این میگن منع ورود به بازار
Adobe:
اسم رودخانه ای که از پشت منزل مؤسس آن جان وارناک عبور می کند.
Apple:
میوه مورد علاقه استیو جابز مؤسس و بنیانگذار شرکت اپل سیب بود و
بنابراین اسم شرکتش را نیز اپل (به معنی سیب ) گذاشت.
Cisco:
مخفف شده کلمه سان فرانسیسکو (San Francisco) است که یکی از
بزرگترین شهرهای امریکا است.
Google:
گوگل در ریاضی نام عدد بزرگی است که تشکیل شده است از عدد یک با
صد تا صفر جلوی آن . مؤسسین سایت و موتور جستجوی گوگل به شوخی
ادعا می کنند که این موتور جستجو می تواند این تعداد اطلاعات
(یعنی یک گوگل اطلاعات ) را مورد پردازش قرار دهد.
Hotmail:
این سایت یکی از سرویس دهندگان پست الکترونیکی به وسیله صفحات
وب است. هنگامی که مدیر پروژه برنامه می خواست نامی برای این سایت
انتخاب کند علاقه مند بود تا نام انتخاب شده اولاً مانند سایر سرویس دهندگان
پست الکترونیک به mail ختم شده و دوماً برروی وبی بودن آن نیز تأکید شود.
بنابراین نام Hotmail را انتخاب کرد. در کلمه Hotmail حروف Html به ترتیب
پشت سر هم قرار گرفته اند.
HP:
شرکت معظم HP توسط دو نفر بنام های بیل هیولت و دیو پاکارد تأسیس شد.
این دو نفر برای اینکه شرکت هیولد پاکارد یا پاکارد هیولت نامیده شود مجبور به
استفاده از روش قدیمی شیر – خط شدند و نتیجه هیولد پاکارد از آب در آمد.
Intel:
از آنجاییکه این شرکت از بدو تأسیس با تأکید روی ساخت مدارات مجتمع ایجاد
شد. نام آن را INTegrated Electronics یا به طور مختصر INTEL نهادند.
Lotus:
میچ کاپور مؤسس شرکت که هندی الاصل بود از حالت لوتوس که یک اصطلاح
مدیتیشن متعالی (T.M.) می باشد برای نامگذازی شرکتش استفاده کرد.
Mirosoft:
نام شرکت ابتدا به صورت Micro-soft نوشته می شد ولی به مرور زمان به
صورت فعلی در آمد. Microsoftمخفف MICROcomputer SOFTware است.
و دلیل نامگذاری شرکت به این اسم نیز آن است که بیل گیتس مؤسس
شرکت آن را با هدف نوشتن و توسعه نرم افزارهای میکروکامپیوتر ها تأسیس کرد.
Motorola:
شرکت موتورولا با هدف درست کردن بی سیم و رادیوی خودرو کار خود
را آغاز کرد. از آنجاییکه مشهورترین سازنده بی سیم و رادیو های اتومبیل
در آن زمان شرکت Victrola بود. مؤسس این شرکت یعنی آقای پال کالوین
نیز اسم شرکتش را موتورولا گذاشت تا علاوه بر داشتن مشابهت اسمی
کلمه موتور نیز به نوعی در اسم شرکتش وجود داشته باشد.
Oracle:
مؤسس شرکت اوراکل یعنی لری الیسون و باب اوتس قبل از تأسیس
شرکت روی پروژه ای برای CIA کارمی کردند . این پروژه که اوراکل نام
داشت بنا بود تا با داشتن مقادیر زیادی اطلاعات بتواند تا جواب تمام
سؤال های پرسیده شده توسط اپراتور را با مراجعه به مخزن اطلاعات
بدهد. ( اوراکل در اساطیر یونانی الهه الهام است. ) این دو نفر پس از
پایان این پروژه شرکتی تأسیس کرده و آن را به همین اسم نامگذاری کردند.
Red Hat:
مؤسس شرکت آقای مارک اوینگ در دوران جوانی از پدربزرگش کلاهی
با نوارهای قرمز و سفید دریافت کرده بود ولی در دوران دانشگاه آن را
گم کرد . زمانی که اولین نسخة این سیستم عامل آماده شد مارک
اوینگ آن را همراه با راهنمای کاربری نرم افزار در اختیار دوستان و هم
دانشگاهیش قرار دارد. اولین جمله این راهنمای کاربری
« درخواست برای تحویل کلاه قرمز گم شده » بود.
Sony:
Sony از کلمه لاتین Sonus به معنای صدا مشتق شده است .
SUN:
این شرکت معظم توسط چهار تن از فارغ التحصیلان دانشگاه استانفورد
تأسیس شد.Sun مخفف عبارت Standford Univercity Network می باشد .
Xerox:
کلمه Xer در زبان یونانی به معنای خشک است و این برای تکنولوژی
کپی کردن خشک در زمانی که اکترا کپی کردن به روشهای فتوشیمیایی
انجام می گرفت فوق العاده حائز اهمیت بود.
Yahoo:
این کلمه برای اولین بار در کتاب سفر های گالیور مورد استفاده قرار
گرفته و به معنی شخصی است که دارای ظاهر و رفتاری زننده است .
مؤسسین سایت Yahoo جری یانگ و دیوید فیلو نام سایتشان
را Yahoo گذاشتند چون فکر می کردند خودشان هم Yahoo هستند.